پس از پنجاه سال پژوهشی تازه پیرامون قیام امام حسین عليهالسلام (کتاب)
نویسنده | سید جعفر شهیدی |
موضوع | واقعه کربلا |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | ۱ |
|
کتاب «پس از پنجاه سال؛ پژوهشی تازه پیرامون قیام امام حسین علیهالسلام» اثر سید جعفر شهیدی (م، ۱۳۸۶ ش)، روایت و تحلیل قیام امام حسین علیهالسلام در محرم سال ۶۱ هجری است که پنجاه سال پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله اتفاق افتاد و منجر به شهادت امام و یاران نزدیک ایشان شد. نویسنده در کتاب «پس از پنجاه سال» این قیام را از زوایای جدید تحلیل و بررسی کرده و عوامل اجتماعی، سیاسی، قومی و مذهبی آن را در آن دوره کنکاش کرده است.
محتویات
مؤلف
«سید جعفر شهیدی» (۱۲۹۷-۱۳۸۶ ش)، نویسنده، مترجم، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی تحصیلاتش را تا مقطع دکترا رشتهی ادبیات فارسی زیر نظر استادان برجستهای همچون «علیاکبر دهخدا» و «بدیعالزمان فروزانفر» به سرانجام رساند. او رئیس مؤسسه لغتنامه دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی، و نیز استاد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران بود و سالها در حوزههای ادبیات و تدوین لغتنامههای فارسی، فقه، علوم دینی و تاریخ اسلام پژوهش و تحقیق کرد.
از دیگر آثار او میتوان به «زندگانی امیر مؤمنان علی (ع)»، «زندگانی فاطمه زهرا (ع)»، «زندگانی علیبنالحسین (ع)»، ترجمه قرآن کریم و ترجمه نهج البلاغه اشاره کرد.
معرفی کتاب
مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی تحقیق و نگارش این کتاب را در سال ۱۳۳۰ انجام داده و کتاب را در سال ۱۳۵۷ با قلمی شیوا، متقن و مستند به منابع اصیل تاریخی به رشته تحریر درآورد، و تا کنون بیش از سی و هشت بار به چاپ رسیده است. هر چند بیان حقایق تاریخی بخش عمده کتاب را تشکیل می دهد، اما نوع مواجهه دکتر شهیدی با تاریخ در تحلیل حادثه عاشورا نو و بدیع است. دکتر شهیدی در این کتاب بیش از آن که در جستجوی چگونگی آن رخداد عظیم باشد، به دنبال چرایی حادثه عاشورا بوده است؛ «مقصود من از نوشتن این یادداشت ها مقتل نویسی، تبلیغ مذهبی و حتی نوشتن تاریخ نیست. من کوشیده ام تا خود بدانم آن چه رخ داد، چرا رخ داد؟».
این کتاب، نه روایت زندگی امام حسین (علیه السلام)، بلکه تحلیل و علت شناسی عاشوراست. بیان حوادث تاریخ صدر اسلام برای نویسنده چندان موضوعیت ندارد. او تلاش می کند تا به واسطه مرور بر آنچه در این پنجاه سال (۱۱ تا ۶۱ ه.ق) بر جامعه مسلمین گذشت، چرایی این حادثه را بازگو نماید.
دکتر شهیدی این حادثه تاریخی را به مثابه یک معلول مورد بررسی قرار می دهد و تلاش می کند که علل و ریشه های آن رخداد را برجسته نماید. او برای یافتن علل این حادثه شگفت، از سال ها قبل و از تحولاتی که قدم به قدم مسیر فاجعه را پیمودند سراغ می گیرد. آنچه این کتاب را از دیگر آثاری که آنها نیز از صبغه تاریخی برخوردارند جدا می سازد، رویکرد عبرت جویانه آن است. مراجعه به تاریخ کم نیست. آنچه کمیاب است، نگاه عبرت جویانه است.
محتوای کتاب
کتاب «پس از پنجاه سال» با مقدمه مؤلف آغاز شده، سپس متن اصلی در سی بخش که هرکدام از آنها با یک آیه آغاز میشود، آمده است. سید جعفر شهیدی، در مقدمه خود مینویسد: «در بررسی داستانهایی از قبیل غرانیق، شهربانو و... دانستم که بیشتر این وقایع بدان صورت که مورخان دیرین نوشتهاند رخ نداده است و برایم مسلم شد که کمتر حادثه تاریخی است که از رنگ تبلیغاتی امویان و عباسیان و یا تعصبات دینی و مذاهب مختلف برکنار مانده و حقیقت آن دگرگون نشده باشد... مورخان پیشین هرچند در ضبط وقایع کوشش بسیاری کرده، ولی در تحلیل و تحقیق آن، چنان که باید رعایت شرایط لازم نشده است... سپس مینویسد: تا آنجا که ممکن بود از تحلیل وقایع عاشورا دریغ نکرده و رویدادها را یکی با دیگری سنجیده و با دیگر وقایع مقایسه کردهام.»
مؤلف، تقریباً نیمه اول کتاب را به بیان اهمیت و ضرورت بررسی عمیقانه و دقیقتر قیام عاشورا اختصاص داده و در این راستا پرسشهای دیگر هم مطرح کرده است و مروری بر حوادث نیم قرن اول هجری با اشاره به وقایع قبل از اسلام نموده است؛ که نتیجه آن چنین است:
- اکثریت قریب به اتفاق نسل مسلمان که آن روزها در شبه جزیره عربستان زندگی میکردند، در پایان خلافت عمر متولد و در عصر عثمان پرورش یافته و در آغاز حکومت معاویه وارد اجتماع شده بودند.
- پنجاهسالههای این نسل، پیغمبر را ندیده بودند و شصتسالهها هنگام مرگ وی دهساله بودند. از آنان که پیغمبر را دیده و صحبت او را دریافته بودند، چند تنی باقی بود که در کوفه، مدینه، مکه و یا دمشق به سر میبردند. مردمانی هفتادساله یا بیشتر که ترجیح میدادند، پیش از آنکه به فکر پرداختن به کارهای زندگی باشند، آماده بستن بار سفر آخرت و پذیرایی مرگ باشند.
- اکثریت مردم بهخصوص طبقه جوان که چرخ فعالیت اجتماع را به حرکت درمیآورد؛ یعنی آنان که سال عمرشان بین بیستوپنج تا سیوپنج بود، آنچه از نظام اسلامی پیش چشم داشتند و در آن به سر میبردند، حکومتی بود که مغیرة بن شعبه، سعید بن عاص، ولید، عمرو بن سعید و دیگر اشرافزادههای قریش اداره میکردند؛ مردمانی فاسق، ستمکار، مالاندوز، تجملدوست و از همه بدتر نژادپرست. این نسل تا خود و محیط خود را شناخته بود، حاکمان بیرحمی بر خود میدید که هر مخالفی را میکشت و یا به زندان میافکند. اعتراضکننده را گرفتن، تبعید کردن، به زندان افکندن و کشتن برای آنان کاری پیش پا افتاده و سیرتی رایج بود که نظام جاری مملکت بر آن صحه میگذاشت.
- آن دسته از مسلمانان که سختگیری عصر عمر را دیده و از بیم بازخواست او مجبور بودند ظاهر کار را حفظ کنند، با برخورداری مالی که در دوره بعد نصیب آنان شد، برای خود زندگی آسودهای آماده کرده بودند، تا در روزگار پیری و ناتوانی از آن بهرهمند شوند و چون نمیخواستند آسایش خود را به هم بزنند هر حادثهای که پیش میآمد - هرچند مخالف ظاهر دین بود - برای آن تأویلی و یا محملی درست میکردند تا از سرزنش وجدان در امان باشند. به خود میگفتند باید با جماعت مسلمان بود. نباید تفرقه افکند. نباید با زمامداری که حفظ بیضه اسلام را به عهده دارد درافتاد.
- آشنایی مردم این سرزمین با طرز تفکر همسایگان و راه یافتن بحثهای فلسفی در حلقههای مسجدها راه را برای گریز این دسته از مسئولیتهای دینی فراختر میکرد. چنانکه در دوره دوم حکومت اموی در نتیجه یافتن گریزگاههای کلامی بود که دستهای به نام «مرجئه» پدید شد و تا آنجا پیش رفت که برای مرتکبان گناههای بزرگ نیز مأمنی یافت.
- هر اندازه مسلمانان از عصر پیغمبر دور میشدند، خویها و خصلتهای مسلمانی را بیشتر فراموش میکردند و سیرتهای عصر جاهلی بهتدریج بین آنان زنده میشد: برتریفروشی نژادی، گذشته خود را فرایاد رقیبان خود آوردن، روی در روی ایستادن تیرهها و قبیلهها بهخاطر تعصبهای نژادی و کینهکشی از یکدیگر.
- آنچه آن را روح شریعت اسلامی میخوانیم - پرهیزگاری و عدالت - در اجتماع دیده نمیشد. از احکام اجتماعی دین تنها جمعه و جماعت – آنهم بهصورت تشریفاتی - رونقی داشت. گاهی همین صورت تشریفاتی هم به بدعت و بلکه فسق میگرایید. ولید برادر مادری عثمان که از جانب وی حاکم کوفه بود، بامداد مست به مسجد رفت و نماز صبح را سه رکعت خواند، سپس به مردم گفت اگر میخواهید رکعتی چند اضافه کنم. با این داستان خواهیم دانست که در پایان پنجاه سال اجتماع مسلمانان چه حالتی داشته است.
- در دوره پیغمبر و ابوبکر و عمر و عثمان، میدان جنگ در قلمرو کافران و در سرزمینهای غیر عربی بود و عرب علاوه بر آنکه با غیر عرب میجنگید، با کافران پیکار میکرد؛ اما چنانکه نوشتیم در جنگهای جمل، صفین و نهروان مسلمانان روی در روی ایستادند و یکدیگر را کشتند؛ درنتیجه از نظر عدهای که ایمانی ضعیف داشتند، جهاد اسلامی رنگ جنگهای «ایام عرب» را به خود گرفت و خونخواهی جاهلی که محمد(ص) در حجةالوداع آن را زیر پا گذاشت، از نو زنده گشت.
- از سرزمینهای اسلامی، شام دربست طرفدار خاندان بنی امیه بود. مکه و مدینه نسبت به قیام امام حسین(ع) عکسالعمل قابل توجهی از خود نشان نداد. تنها عراق آنهم کوفه بود که برپا خاست.
- هرچند گروهی از مردم عراق بهخاطر عرق دینی و حمیت اسلام طالب برگشت حکومت عادلانه و تجدید سنت عصر پیغمبر بودند، اما سران قبیلهها و اشراف که سررشته کارها به دست آنان بود، تا این درجه حسن نیت نداشتند. آنها میخواستند عراق پیروز شود تا کینه خود را از شام بگیرند. اما حساب آن را نکرده بودند، که شام برابر چنین جسارتی و جرأتی چه عکسالعملی نشان میدهد. همین که دیدند شام با فرستادن پسر زیاد، مراقب اوضاع عراق است، جهت خود را تغییر دادند و اطاعت یزید را بر طاعت پسر پیغمبر مقدم شمردند.
از فصل ۱۴ کتاب، که با مرگ معاویه در سال ۶۰ق شروع میشود تا پایان کتاب، در حقیقت بخش دوم محسوب میشود که مدت زمان کمتری را فرامیگیرد و ازاینرو با تفصیل بیشتر و تحلیل کمتر به حوادث نزدیک به قیام عاشورا تا اندکی پس از آن و روی کار آمدن حجاج در عراق پرداخته است. کتاب با قیام مختار و کشته شدن او و ناآرامیهای دوباره عراق و ورود حجاج به کوفه پایان یافته است.
منابع
- ویکی نور
- سایت پاتوق کتاب فردا